خبرگزاری «حوزه» تلاش می کند در این یادداشت بررسی کند این فیلم چه داشته که هم مردم از آن استقبال کردند، هم منتقدان آن را پسندیدند.
آنچه روی پده هنر هفتم رفته داستان مردی است که میخواهد پولی را به صورت بلاعوض به چند نیازمند وام دهد. این خواسته باعث به وجود آمدن اتفاقاتی در فیلم میشود از جمله اینکه چند داستانک در طول فیلم بیان میشود و در نهایت پول در نظر گرفته شده به دختری میرسد، اما بسیاری دیگر از این وام محروم میماند. فیلم سعی دارد در پس روایت یک قصه اجتماعی بسیاری از معضلات اجتماعی را روایت کند، یعنی قصههایی که هر کدام بیانگر آسیبهایی هستند که در جامعه ما به شدت رایج است.
*فیلمی که سیاه نمایی نمی کند
نکته مهم در «چهارشنبه 19 اردیبهشت» این است که، فیلم سعی ندارد به بهانه پرداختن به موضوعات اجتماعی به نوعی سیاه نمایی از جامعه پیرامون خود کند. بلکه آنچه روایت میشود، تنها یک هدف دارد و آنهم اینکه؛به اطراف خود بیشتر نگاه کنیم. این رویکرد ارزشی در شرایطی است بسیاری از فیلمهایی که مدعی پرداختن به مشکلات هستند، تنها هدفشان خوشایند جشنوارههای خارجی است، تا بتوانند با این رویکرد، جایزهای را به دست آورند. اقدامی که از آن میشود به نوعی به وطن فروشی فرهنگی یاد کرد.
فیلم وحید جلیلوند به ارزشهایی توجه دارد که در آموزههای دینی ما به آن توصیه شده است و با وجود دستورات نورانی دین اسلام آنها را فراموش کردهایم؟ در این فیلم نکتهای وجود دارد که آن را از تمامی فیلمهایی که نگاهشان سیاه است جدا میکند و آن امیدی است که در فیلم وجود دارد. امید به خدا که در بیشتر مواقع ما آن را فراموش میکنیم و تنها در زمان نیاز است که به آن رو میآوریم.
*فیلم نامه ای قابل قبول
در اولین فیلم وحید جلیلوند شاهد روایت یک قصه زیبا و دلنشین هستیم که به صورت «اپیزودیک» روایت میشود و به نحوی زیبا حوادث به هم ارتباط پیدا میکنند. و فیلمنامه اوج و فرودهای بسیاری دارد.
برای این فیلم سینمایی بازیگران هر کدام در نقش و جایگاه صحیح خود انتخاب شدهاند و ما شاهد بازیگری خوب در این فیلم هستیم. فیلمنامه به آن اندازه خوب است که چارهای برای نیکی کریمی که عمده بازیهایش تکراری و یک رنگ است فرق کرده و شاهد هنرنمایی متفاوت وی هستیم.
امیر آقایی بازی بسیار دلنشینی دارد، حتی شخصیت فرعی داستان نیز، کار خود را به خوبی ارائه میدهند. گواه بارز این ادعا بازی بروز ارجمند، آفرین عبیسی و شاهرخ فروتنیان است که تماشاگر را تحت تاثیر خود قرار میدهد. نکته دیگر اینکه لذت تماشای این فیلم مقطعی نیست و پس از نمایش فیلم هم ادامه دارد و بیننده را مجبور میکند درباره فیلم بیشتر فکر کرده و بیندیشد. این امتیاز بر خلاف بسیاری از تولیدات ایرانی است که معمولا بازخورد آن تنها به سالنهای سینما محدود میشود.
*همیشه با تجربه ها موفق نیستند!
فیلم جلیل وند در جشنواره فیلم فجر به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کند، اما همین اندازه که از کار استقبال شده برای جلیلوند امتیازی در خور توجه است. این اتفاق بار دیگر نشان میدهد کارگردان یک اثر سینمایی حتما نباید چندمین فیلم خود را جلوی دوربین ببرد تا موفق شود، بلکه به اهل فن ثابت کرد برای یک کار خوب مهم این است که کار از چه گروهی استفاده شده و چه غنای فکری پشت آن نهفته است.
در این میان تنها یک آسیب وجود دارد و آنهم اینکه در گذشته فیلمسازانی آمدند که در کار اولشان قدم خود را به محکمی برداشتهاند، اما در ادامه به روزمرگی سینمای کشورمان مبتلا شده و راه خود را گم کردهاند. اتفاقی که امیداورایم درباره «وحید جلیلوند» روی ندهد.
مطلبی دیگری که در این زمینه وجود دارد، استقبالی است که از فیلم شده است. همانگونه که اشاره شد در جشنواره توانست به موفقیت لازم دست پیدا کند، اما آنگونه که انتظار میرفت در جذب تماشاگر موفق نیست و ربطی به شکل روایت فیلم ندارد، بلکه به تبلیغات مربوط می شود مقلاً «شیار 143» فیلمی است که در اصطلاح رایج سینماییها به شدت ضد تماشاگر است، هرچند کاری بسیار خوب و قوی محسوب میشود، اما به مدد تبلیغات خوب توانست در گیشه به موفقیت دست پیدا کند، ولی برای بسیاری از فیلمهای دیگر چنین اتفاقی روی نمیدهد.
به هیچ وجه نشانی از لیاقت وضعیت اکران در سینمای ایران یافت نمیشود، بلکه هر اثری که با پخش کننده قوی همراه باشد با توجه به ابزاری که در اختیارش هست به فروش مناسب دست پیدا میکند، برای همین فیلمهایی نظیر «چهارشنبه 19 اردیبهشت» محکوم به اکرانی مهجور هستند.
برای رهایی از این وضعیت نیز تنها سازمان سینمایی و وزارت ارشاد هستند که انتظار میرود با نظارت قوی و محکم خود به آن پایان دهد.